During the week

متن مرتبط با «نمره» در سایت During the week نوشته شده است

نمره و دانشگاه

  • از وقتی بیدار شدم بی‌اعصابم. نه، از وقتی نمره‌ی درس روانشناسی اعتیاد در گلستان ظاهر شد بی‌اعصابم. نمره‌ای که گرفتم بالا نیست ولی متناسب با تلاشم است؛ هرچند کار عملی‌ام به‌گمانم آنقدر خوب بود که ارزش یک نمره بیشتر را داشت؛ حیف که سقف نمره‌اش ۱۰ نمره بود و فقط ۶.۲۵ از امتحان عایدم شد. اگر فقط به نمره‌ی خودم بنگرم، از خودم راضی‌ام. مشکل این است که نمره‌ی آن‌هایی که با یک ربع ارائه دادن ۲۰ شدند را می‌شنوم و می‌بینم باز هم در رقابت معدل‌ها و نمره‌ها در حال سقوطم. آدم‌ها می‌توانند به معدلم که ۱۷.۷۸ است نگاه کنند و بگویند معدلت برای مهاجرت آنقدر بالا نیست. خب نسبت خودشان که ۱۸ و ۱۹ به بالا گرفته‌اند پایین‌تر است و بر این اساس می‌گویند معدلم کافی نیست. همان دو نفری که این را به من گفتند، این را هم می‌گفتند که خودت را با دیگران مقایسه نکن. این جمله را روانشناسم نیز با ادبیاتی متفاوت و با بینش عمیق‌تری به شکل‌های مختلف بیان می‌کند. وقتی دیگرانی جز او این را می‌گویند خنده‌ام می‌گیرد چون تلاش‌های مستمری که برای نمره‌ی بالاتر گرفتن دارند جلوی چشمانم رژه می‌رود. حقیقت این است که این جمله درست است و برای سلامت روانم نباید مقایسه کنم. برای شادی واقعی نباید کمال‌گرا باشم. برای خشم کمتر بهتر است خودم را در یک مسابقه تصور نکنم. حقیقت این است که نباید مقایسه کنم و حقیقت دیگر این است که واقعاً در یک مسابقه‌ام. این دو گزاره دوز تناقض زندگی‌ام را طوری افزایش داده‌اند که دیگر توانی برای انکار اینکه مقایسه‌گر هستم ندارم. بله، من مقایسه می‌کنم. بله، دوست‌پسرم که ترجیح می‌دهد مهاجرت نکند به من می‌گوید که معدلم بالا نیست. بله، همکلاسیِ استعداد درخشانمان بعد از امتحانات در گروه به ما توصیه می‌, ...ادامه مطلب

  • نه همین نمره ی بالاست، نشان آدمیت!

  • خواب مساله ی مهمیه؛ حداقل برای من که هست. ولی همین خودم ساعت های خوابم متغیره، یعنی هر دوره ای یه مدتی میخوابم. قبلتر (مثلا دوسال پیش) که اهمیتی نمی دادم، ساعتای 12 یا 1 میخوابیدم تا 7 صبح به زور و سر و صدای مادرم بیدار شم! مصیبتیه اینجوری بیدار شدن واقعا.  بعدها این جور شد که از 11 میخوابیدم تا 5-6.  تابستونا البته کلا گند می زدم به همه چیز (تا کلاس هفتم و خود همون سال) و مخصوصا ماه رمضون از 11 میخوابیدم تا 3، بعدش همینجوری تا 7. و از دوباره میخوابیدم! ولی با ورودم به مدرسه ی جدید، که تابستون ها از مرداد ماه کلاس تابستونی میذاره تا حدودا اواخر شهریور (دو بار در هفته) مجبور شدم ساعات خوابمو تنظیم کنم که روزهای مدرسه به مشکل نخورم  بعد دوباره ماه مهر شروع می کردم به 11 خوابیدن تا 7.  البته قطعا کلی تغییرات این مدلی بوده، که جزئیاتش زیاده و حافظه ی من برای یادآوریشون خوب نیست.  سه روزی میشه که بین 9:30 تا 10 شب میخوابم، و خودجوش بدون هیچ مشکلی بین 4 تا 4:20 بیدار میشم. حس سبکباری میباره اصن :) البته استفاده کردن درست وقت تو این زمان خودش معضلیه واقعا. از یه طرف، همه خوابن و خونه در سکوت, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها